بشنو,همسفر من.
از این قصه ی تلخ,راه دشوار.
ای تو,تک چراغ این شب تار.
این که گذشتن از کنار قصه ها نیست.
این که یک تصویر از سقوط آدما نیست.
ما بی تفاوت به تماشا ننشستیم.
ما خود دردیم,این نگاهی گذرا نیست.
بشنو,همسفر من.
با هم رهسپار راه دردیم.
با هم,لحظه ها را گریه کردیم.
ما با صدای بی صدای گریه سوختیم.
ما از عبور لحظه لحظه قصه ساختیم.
از مخمل درد به تن عشق جامه دوختیم.
ما عجز خود را باهم و بی هم شناختیم.
شاید در این راه,اگر با هم بمانیم.
وقت رسیدن شعر خوشبختی بخوانیم.
بشنو,همسفر من.
بشنو,همسفر من.