عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری از عطر بهار
عشق یعنی یک تمنا یک نیاز
زمزمه از عاشقی باسوزوساز
عشق یعنی چشمه خیسه مست او
زیره باران دست در دست او.
تقدیم به تمومه دوستای عاشق
باید فراموشت کنم
چندیست تمرین میکنم
من می توانم!میشود!
آرام تلقین میکنم
حالم،نه،اصلاً خوب نیست...
تابعد بهتر می شود...
فکری برای این دله آرام وغمگین می کنم
من می پذیرم رفته ای
برنمی گردی همین!
خود را برای درک این صدبار تحسین می کنم
کم کم زیادم میروی
این روزگارورسم اوست!
این جمله را باسختیش صدبار تضمین می کنم.
از دوستانه عزیز خواهش می کنم نظر بدید تا بتونم بهتر باشم.